اهل بیت

مشخصات بلاگ

باعرض سلام.
خوشحالم که از وبلاگ من بازدید کرده اید و امیدوارم مطالب آن مورداستفاده ی شماعزیزان واقع شود.
درضمن من دانشجو رشته کامپیوتر در دانشگاه امام علی (ع) دراستان یزد هستم.
درس مرتبط با موضوع وبلاگ : اندیشه اسلامی1
استاد مرتبط: جناب استاد قیوم زاده
موفق باشید.

بایگانی

۳۴ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

علمای شیعه در بسیاری از کتاب‌هایشان این حدیث را نقل کرده، با استفاده از آن به تحکیم عقاید شیعه پرداخته‌اند. میر حامد حسین کنتوری (هندی، متوفی ۱۳۰۶) فصلی جامع در عَبِقات الانوار (جلد۱تا۳) به این حدیث و راه‌های نقل آن اختصاص داده و بااستناد به منابع اهل‌ سنت، به معرفی اهمیت این حدیث پرداخته است. او در بحث امامت، این حدیث را بر تمام احادیث مقدم کرده است.

از این حدیث چند نکته مهم را می‌توان اثبات کرد که جزو باورهای شیعه‌اند.

لزوم تبعیت از اهل بیت(ع)

در این روایت، اهل بیت(ع) در کنار قرآن قرار داده شده‌اند و همان‌طور که بر مسلمانان تبعیت از قرآن لازم است، تبعیت از اهل بیت(ع) نیز لازم است.

عصمت اهل بیت(ع)

دو نکته در حدیث ثقلین در اثبات‌ عصمت اهل بیت(ع):

  • تأکید بر اینکه اگر از قرآن و اهل بیت(ع) پیروی کنید، گمراه نخواهید شد. این نکته نشان می‌دهد در آموزه‌های اهل بیت(ع) خطایی وجود ندارد.
  • همراه‌کردن قرآن با اهل بیت(ع) است. از آنجا که به اجماع همه مسلمانان هیچ اشتباهی در قرآن راه ندارد، پس در ثِقل دیگر نیز اشتباهی وجود نخواهد داشت.

برخی از محققان اهل سنت نیز دلالت حدیث ثقلین را بر طهارت و پیراستگی اهل بیت(ع) از آلودگی و خطا پذیرفته‌اند.

در برخی از منابع اهل سنت به جای عبارت «‌عترتی‌» در حدیث ثقلین، کلمه «‌سنّتی‌» آمده است. گفتنی است چنین نقل‌هایی بسیار نادر است و خود اهل سنت نیز به آن توجهی نکرده‌اند؛ چرا که این حدیث با چنین عبارتی در منابع معتبر اولیه نیامده است و متکلمان اهل سنت در نزاع‌های کلامی بین مذاهب، به آن توجه نکرده‌اند.

عترت چه کسانی‌اند؟

در بیشتر نقل‌ها، عبارت «‌اهل بیت(ع)»، برای توضیح «‌عترت‌» آمده است؛ اما در برخی نقل‌ها فقط عترت  و در برخی دیگر فقط اهل بیت(ع) آمده و در پاره‌ای موارد سفارش به اهل بیت(ع) تکرار شده است.

در برخی نقل‌های شیعه از حدیث ثقلین، در توضیح اهل بیت(ع)، به دوازده امام شیعه(ع) اشاره شده است.

در اینکه پیامبر اسلام(ص) حدیث ثقلین را در چه زمان و مکانی بیان کرده‌، اختلاف است؛ ابن حجر هیتمی می‌گوید که رسول اکرم این حدیث را در بازگشت از فتح مکه، در راه طائف بیان کرده است، اما دیگران زمان و مکان آن را متفاوت از این دانسته‌اند.

گرچه برخی از نقل‌ها را می‌توان گزارش‌های مختلف از رویدادی واحد دانست، اما درباره برخی دیگر از روایات، نمی‌توان چنین داوری‌ای داشت و این احتمال که پیامبر اکرم(ص) در مکان‌های متعدد و مناسبت‌های گوناگون، به‌ویژه در آخرین روزهای زندگی، بارها به جایگاه مهم قرآن و اهل بیت توجه داده است، تقویت می‌شود.

برای زمان و مکان صدور این حدیث، موارد زیر آمده است:

  • در روز عرفه سوار بر شتر، در حجة الوداع.
  • در کنار غدیر خم پیش از آنکه حاجیان متفرق شوند، و حدیث غدیر در ادامه آن بیان شده است.
  • در خطبه‌ای در روز جمعه همراه با حدیث غدیر.
  • در نماز جماعتی در مسجد خَیف، در آخرین روز از ایام تشریق.
  • بر فراز منبر.
  • در آخرین خطبه‌ای که برای مردم خواندند.
  • در خطبه‌ای بعد از آخرین نماز جماعت با مردم.
  • در بستر بیماری، آنگاه که اصحاب بر بالین حضرتش گرد آمده بودند.

منابع اهل سنت

بنابر کتاب «حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت»، این حدیث را بیش از ۲۵ نفر از صحابه از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده‌اند. نام برخی از این صحابه در ادامه می‌آید

  1. زید بن ارقم: این حدیث به شش طریق از او در کتاب‌های سنن نسائی، المعجم الکبیر طبرانی، سنن ترمذی، مستدرک حاکم، مسند احمد و کتاب‌های دیگر نقل شده است.
  2. زید بن ثابت در مسند احمد و المعجم الکبیر طبرانی.
  3. جابر بن عبدالله در کتاب‌های سنن (صحیح) ترمذی، المعجم الکبیر  و المعجم الاوسط طبرانی.
  4. حذیفة بن أسید در کتاب المعجم الکبیر طبرانی.
  5. ابو سعید خدری در چهار موضع از مسند احمد و ضعفاء الکبیر العقیلی.
  6. امام علی(ع) به دو طریق در البحر الزخار یا همان مسند البزاز و کنز العمال.
  7. ابوذر غفاری در کتاب المؤتلف و المختلف دارقطنی.
  8. ابوهریره در کشف الاستار عن زوائد البزار.
  9. عبدالله بن حنطب در اسد الغابة.
  10. جبیر بن مطعم در ظلال الجنة.
  11. عده‌ای از صحابه

بحرانی صاحب کتاب غایة المرام و حجة الخصام، این حدیث را به ۳۹ طریق از کتاب‌های اهل سنت نقل کرده است. بنابر نقل کتاب یاد شده، این حدیث در کتاب‌های مسند احمد، صحیح مسلم، مناقب ابن المغازلی، سنن ترمذی، العمدة ثعلبی، مسند ابی یعلی، المعجم الاوسط طبرانی، العمده ابن البطریق، ینابیع المودة قندوزی، الطرائف ابن المغازلی، فرائد السمطین، و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید آمده است.

إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً

بی‌گمان، خدا اراده کرده است تا آلودگی را از شما اهل بیت [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. 

این حدیث در نقل‌های مختلف، با عبارت‌های گوناگون آمده، اما محتوای همه آن‌ها یکی است.

در اصول کافی، از کتب اربعه و اصلی شیعه آمده است: «...إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ أَهْلُ بَیتِی‏...».

ترجمه: من در میان شما دو چیز باقی می‌گذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد می‌شوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم.

سنن نسائی از صحاح سته اهل سنت، این حدیث را چنین نقل می‌کند:

«... کأنی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر، کتاب الله و عترتی اهل بیتی، فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض...».

ترجمه: زمان وفات من نزدیک شده است. من در میان شما دو شیء گرانبها باقی می‌گذارم که یکی بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا و عترتم که همان اهل بیت(ع) است. پس بنگرید که چگونه با آن دو رفتار می‌کنید که آن دو از هم جدا نمی‌شوند تا آنکه در کنار حوض بر من وارد شوند.

قرآن کریم در آیه تطهیر (احزاب:۳۳) اهل بیت پیامبر (ص) را به عنوان کسانی که خداوند آنان را از هرگونه پلیدی پاک کرده است معرفی نموده و از سوی دیگر یادآور شده است که حقایق متعالی و معارف مکنون قرآن را جز انسان‌های مطهّر از پلیدی‌ها درک نمی‌کنند همان گونه که طهارت شرعی، شرط تماس بدن انسان با ظاهر قرآن است، طهارت روح و جان از رذایل نیز شرط فهم معارف و حقایق قرآن است، و هر چه معارف و حقایق لطیف‌تر و عمیق‌تر باشد، فهم آن به طهارت روحی بالاتر و عمیق‌تری نیاز دارد، و عالی‌ترین آن ملازم با عصمت است. بنابراین، معارف و حقایق قرآن را به طور کامل و عمیق جز پیامبر (ص) و اهل بیت معصوم او کسی نمی‌داند، و برای درک این حقایق باید به آنان رجوع کرد.

امام صادق (علیه‌السلام) فرموده است:حقایق مربوط به گذشته و آینده و احکامی که حق و باطل را در مورد زندگی بشر از هم جدا می‌سازد، در قرآن وجود دارد، و ما آن را می‌دانیم. همچنین فرموده است: «ما راسخان در علم هستیم و تأویل قرآن را می‌دانیم»، احادیثی که از امامان اهل بیت (ع) در این باره روایت شده فراوان است. 

حدیث ثقلین بیانگر مرجعیت علمی اهل بیت است، زیرا پیامبر (ص) از مسلمانان خواسته است که به قرآن و عترت او تمسک جویند تا گمراه نشوند.

نخستین و اساسی ترین منبع و مرجع علمی مسلمانان قرآن کریم است و پس از آن سنت پیامبر(ص) قرار دارد، و نقش اهل بیت در این باره این است که ترجمان قرآن و حافظان و ناقلان سنّت پیامبرند، بدون شک پیامبر (ص) بخش عظیمی از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمان‌های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان آن را بیان کنند. 

حاصل آن که: حفظ کامل آنچه توسط پیامبر (ص) بیان شده بود و تبیین آنچه بیان نشده بود به اهل بیت پیامبر سپرده شد.

راه شناخت درست قرآن و سنت پیامبر (ص) تمسک به اهل بیت پیامبر (ص) است، و بدین صورت آنان مرجع علمی مسلمانان در شناخت معارف و احکام دین می‌باشند.

ملاعلی قاری از علمای اهل سنت گفته است: «اهل بیت غالباً به صاحب بیت و احوال او از دیگران آگاه ترند، بنابراین، مراد از اهل بیت دانشمندان آنان و آگاهان به سیره پیامبر (ص) و واقفان بر راه و روش او، و دانایان به حُکم و حکمت او می‌باشد، به این جهت است که شایستگی آن را دارند که دوشادوش کتاب خدای سبحان قرار گیرند.»

ابن حجر نیز گفته است: “پیامبر (ص) بدان جهت قرآن و عترت را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گرانبها و دارای اهمیت است گفته می‌شود، و قرآن و عترت این گونه‌اند، زیرا هر دو معدن علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های عالی و احکام شرعی‌اند، بدین جهت بر تمسک به آن دو و فراگیری معرفت از آن دو تحریض و تأکید شده است. این تشویق و تأکید در مورد عترت مخصوص کسانی است که کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) را می‌شناسند، و آنها هستند که تا قیامت از قرآن جدا نخواهند شد.

آیه مباهله نیز بر برتری اهل کساء بر دیگر صحابه پیامبر دلالت می‌کند، زیرا بر اساس این آیه، پیامبر(ص) از جانب خداوند مأموریت یافته است تا از میان کودکان، مردان و زنان مسلمان افرادی را برای مباهله با نصرانی‌های نجران با خود همراه نماید. و پیامبر(ص) از مردان، حضرت علی(ع) و از زنان، حضرت زهرا(س) و از کودکان، حسن و حسین(ع) را برگزید.

بدون شک برای مباهله کسانی برگزیده می‌شوند که از نظر ایمان و قرب به خداوند از جایگاه بالایی برخوردار باشند، و در مباهله‌ای که یکی از افراد آن پیامبر(ص) است، باید کسانی با او همراه شوند که یا در مرتبه او باشند، و یا از دیگران نسبت به مقام او نزدیک‌تر باشند، و از طرفی اگر غیر از افراد یاد شده، فرد دیگری از مسلمانان نیز از چنان جایگاه بالای ایمانی و معنوی برخوردار بود پیامبر(ص) او را نیز برمی‌گزید، زیرا در مورد رفتار پیامبر(ص) احتمال کوچک‌ترین کار خلاف عدل و حکمت وجود ندارد.

ابوریاح، خدمت کار امّ سلمه از پیامبر(ص) روایت کرده که اگر در روی زمین افرادی گرامی‌تر از علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) وجود داشت خداوند به من دستور می‌داد که به واسطه آنان مباهله کنم، لکن خداوند به من دستور داد که به کمک آنان مباهله کنم، آنان برترین افرادند.

حدیث ثقلین از ادله نقلی متلکمان بر افضلیت اهل بیت پیامبر(ص) است. بنابر این حدیث، پیامبر(ص) آنان را در کنار قرآن قرار داده است، قرآن را ثقل اکبر و اهل بیت را ثقل اصغر نامیده است، و فرد دیگری را در ردیف قرآن قرار نداده است. بنابراین همان گونه که قرآن کریم بر مسلمانان برتری دارد، اهل بیت نیز از دیگران برترند.

سعدالدین تفتازانی در این باره گفته است: «مفاد آیه تطهیر و حدیث ثقلین برتری اهل بیت بر دیگران است، و ملاک برتری آنان، صرف انتساب آنها به پیامبر نیست، زیرا بر اساس قرآن و سنت و اجماع، ملاک برتری علم و تقواست، این ملاک در اهل بیت وجود دارد، این مطلب از قرار گرفتن آنان در کنار قرآن و وجوب تمسک به آنان به دست می‌آید، زیرا تمسک به قرآن جز عمل به علم و هدایت قرآن نیست، همین گونه است تمسک به عترت.